آشنایتمون به ۲سال میرسه
ازهمون روزی که تو وبلاگ مشاوره محور، پست مسابقه عید مبعث بود ومن جز شرکت کننده ها بودمو شلوغ کاری میکردم
اونم جز شرکت کننده ها بود!
برعکس بقیه شرکت کننده ها که مثل خودم سعی میکردن یه فضا فان وشادو با کُری خوندن بوجود بیارن
اون جدی ومغرور کامنت میذاشت وحتی مخاطب قرارش دادم جوابمو نداد😑
تو دلم گفتم اه چقد مغرورو رومخه یه مسابقه شوخیه برافانه چقد خودشو میگیره😒
کلاً همین شد که ازش خوشم نمیومد
هم من هم اون جز فعالای اون وبلاگ بودیم
برا بار دوم ،دومین برخورد وقتی بود که تو یه پستی ازهمون وبلاگ کامنت گذاشتم واومد منو مخاطب قرار دادو به من ایراد گرفت
اون روز کارد بهم میزدن خونم درنمیومد😐
تودلم گفتم اه بازاین پسره ی مغرور رو عصاب ازخودراضی😤😑
چندتا نفس عمیق کشیدم که چیزی بهش نگم
وبحث کش پیدا نکنه، نه که جواب نداشتما
از کسی خوشم نیاد باهاش بحث نمیکنم😐
یه مدت بعد برا سومین بار تویه وبلاگ دیگه که گپ وگفتگو داشت وارد شدم که اونم از اعضای فعال اونجا بود و از اولین نفرایی که باهاشون هم صحبت شدم
پرسید شما همون محیای فلان وبلاگید؟
(آخه اکانت نداشتم اون موقع:)) )
گفتم :بله
گفت: اگه از حرفام تواون پست ناراحت شدید عذرمیخوامو امیدوارم ازم ناراحت نباشیدو...
منم همچنان دل چرکین تو دلم گفتم برو بابا مغرور بداخلاق ازخودراضی 😤😬😑😅
به زبون گفتم نه خواهش میکنم ناراحت نشدم😊
تواون وبلاگ منم فعال شدم وهمین باعث شناخت بیشترش شد فهمیدم درکنار مغرور بودنش که همچنان از نظرم هست :)) خیلی مهربونو بامحبته انقد زیااااد که اصلاً دیگه مغرور بودنش دیده نمیشد
فهمیدم برخلاف تصورم
اصلاً آدمی نبود که خودشو بگیره خیلیم شیطون وشوخ وبامزه بود:)
وازهمه مهمتر خیییییلی بامعرفت بود
وقتی اصلاً انتظارشو نداشتم بودنم موندنم تواون وبلاگ مهم باشه وقتی ازیکی ازبچه ها دلخور شدمو تصمیم گرفتم اون وبلاگ دیگه نرم درواقع قهر کرده بودم:))
ازم خواست برگردم ومدام میگفت برگرد کسی چیزی گفت من پشتتم...
همین جملش باعث شد بفهمم چقد بامعرفته
کلی دوست قدیمی داشت اونجا ولی از منِ جدید اون وبلاگ غافل نبود
تمام ۲سالی که شناختمش همیشه حواسش بود ومعرفتها ازش دیدم
همیشه مثل یه برادر هوامو داشت وحضورم تو اون وب با پشتیبانیا برادرانش همراه بود
وقتی کسی باهام شوخی میکرد ودرست صحبت نمیکرد
تذکر میداد که با محیا درست صحبت کن
اون لحظه به رو نمیوردم ولی تو دلم میگفتم دمت گرم:)
حس میکردم برادرم باهمون غیرت وحساسیتی که برادرا به خواهرشون دارن تومجازی مواظبمه کسی بهم نگا چپ نکنه:))
پسرا کوچیکترم باشن حس پشتیبان بودن و امنیت که یکی هواتو داره میتونن به آدم بدن :)
۲سال پیش که وبلاگ داشت من وبلاگ نداشتم
مثل الان وشیطونیام وبلاگای همتون
میرفتم وبلاگش سربه سرش میذاشتم:))
ولی وبلاگشوپاک کردو رفت
وبلاگ تومدتی که نبود برامن یه کمبودی داشت وخوشحالم که الان هست وبرگشته:)
منتها دلش نمیخواد معرفیش کنم و اسم مستعارِ وبلاگیشو بگم😐
ولی بالاخره من تو یه پستی معرفیش میکنم😜
من کوتاه بیا نیستم 😅
تولدت مبارک آرمین بامعرفت:)🌹
تولدت مبارک داداش کوچیکه که برام بزرگی کردی همیشه وانقدر مردی وعاقل وفهمیده که عدد سنت برام غریبه:))
بهترینارو برات آرزو میکنم که لایق بهترینایی:)🌹
🎂🎂🎂🎈🎈🎈🎁🎁🎁🌸🌸🌸
https://goo.gl/hhTFpV
پ.ن۱: اخلاقی با متولدین زمستون خیلی جورم
و دنیای مجازی وواقعی بهترین دوستام متولد زمستونن:)
دهم تولد محیصا بودیکی از بهترینایی که تو مجازی باهاش آشنا شدم که پست ننوشتم متأسفانه یکم روحی خوب نبودم... وگرنه میشد سومین پست تولد:)
ولی باتاخیر ،مجدد تبریک میگم به محیصای قشنگم😍😘❤
دوست بامعرفت که واقعا مدیون محبتاشونم کم ندارم تو مجازی هرکدومشونو یجور خاصی دوست دارم وبرام عزیزن
یکی دیگه از دوستای مجازیمم بااسم مستعار "سکوت شلوغ "هم تولدش نوزدهمه😍😘 نمیدونم سرمیزنه یانه ...ولی ازهمین تریبون بهش تبریک میگم امیدوارم بهترینا براش رقم بخوره 😍😘❤
تولد مریمم اسفنده😍❤ پیشاپیش مبایک😍😘❤
یعنی ۵تااز دوستای صمیمی وقدیمی من تووبلاگ زمستونین:)
لنتیای جذابِ مهربون:)
خلاصه تولد همه زمستونیا مبارک دی،بهمن،اسفند😅❤
پ.ن۲: این آهنگ تولدت مبارک کُردیه
خودمم متوجه نمیشم چی میگه مختص خود آرمینِ:))
تاالان منتظر مریم بودم متن اینو بخونه تاییدش کنه که عاشقانه نباشه یوقت ولی نیستش....
خودمم ترجمشو پیدا نکردم😳امیدوارم عاشقانه نباشه😅😐
فقط این خطش که میگه صدساڵ بە شادی بژی
رو فهمیدم😅فک کنم کلاً داره دعاهای خوب میکنه😅 درسته متوجه نمیشم ولی قشنگه حس وریتم خوبی داره:)
پ.ن۳: برااولین بار ،وقتی داشتم این پستو آشنایتمونو مینوشتم،احساس کردم نوشتنم اونقدری که فکر میکردم بد نیست وخوبه😅شما اینجوری فکر نمیکنید؟😅
الکی بگید که موافقید دلم خوش بشه منم خوب مینویسم:)))