زنگِ روانشناسی(۳)+پرحرفیام:))

 

هزار ثانیه ی غمگین،هزاران لحظه ی بغض دار،هزاران آدم وهزاران «پایان ناخوش» باید،بیان وبگذرن،بایدتموم این هزارها دست به دست هم بدن تا فقط یه لحظه شکل بگیره.یه «لحظه »ی تکرارنشدنی.لحظه ای که برای چند ثانیه چشمها رو باز میکنه.ذهن روبه متمرکز ترین حالت درمیاره،پردازش اطلاعات جدید ووصل شدنشون به تموم اطلاعات قدیمی که دراثر تجربیات زندگی به دست اوردیم،به بی نظیرترین حدِ خودش میرسه.....وبعد ناگهان دریک لحظه «میفهمیم»،خوب میفهمیم که چرا اون هزارتا اتفاق افتاده وبعد هیچ شکی نخواهیم داشت که تموم زندگی"درست" بوده" و"درست" هم ادامه خواهد داشت،حتی بعداز مرگ ...

 

پونه مقیمی-روانشناس بالینی

 

پ.ن۱: چقد به این لحظه نیاز دارم...لحظه ای که نفس عمیق بکشم بگم خوب شد تمام این اتفاقات افتاد واین محیا روساخت...

معتقدم به اینکه همه ی اتفاقات درجهت کامل شدنِ ما پیش میرن هرچی زودتر به درک از خودمون برسیموکاملتر بشیم آرامش واقعی زودتر نصیبمون میشه...

تو سریال ستایش حشمت فردوس یه جمله خیلی خوبی گفت بی بین اول باس خودتو بشناسی:)

خودتو که شناختی منو که هیچ خداروهم میتونی بشناسی....

 

پ.ن۲: میم کوچیک(خواهرم) یه مدته غمگینه

وغمش غمگینم میکنه وهرکاری میکنم روبراه بشه نمیشه...

۲۴مهر نزدیکه واینم غمگینم میکنه...

خواستم باالف .نون حرف بزنم کسیه که وقتایی که حوصله ندارم حرف زدن باهاش حالمو خوب میکنه ولی طفلی اونم حالش خوب نبود غمش شد غمم:(

یکم گیتار زد فرستاد ولی وویس تو اینستا ذخیره نمیشه وگرنه میذاشتمش اینجا:)

آقای نیک برکارد برادر خوب مجازیمم داره وبلاگشو پاک میکنه بابت اینم غمگینم:(

چایی به دست تو تنهایی وسکوت خونه راهی حیاط شدم چایی تلخ میخورم ومینویسم...

تلخیش خوبه ... :)

 

پ.ن۳:روز کودکو به خودم وهمه ی اونایی که کودک درونشون زندس باتمام سختیای زندگی باتمام تلخیا وبزرگ بودنا ولی از کودک درونشون مراقبت میکنن تبریک میگم:)

اردک تک تک ، تک تک اردک

 اردک تک تک ، تک اردک

اردک تنها (محیا)به روی آبه (توخونس)پراشو بسته میخواد بخوابه

(البته من پر ندارم:D )

اون بالا بالا لک لکی پیدا مثل اون اردک لک لکه تنها

(لک لکم نمیدونم کیه:D برام حرف درنیارید:D )

کاشکی که لک لک دوست شه با اردک تا که نباشن این دو تا تک تک

کاشکی که لک لک دوست شه با اردک تا که نباشن این دوتا تک تک 

(من اصلاً اهل دوستی نیستم چقدشعرا عموپورنگم ازاین زاویه که نگا میکنم بدآموزی داره:P )

 

پ.ن۴: حین نوشتن یاد شعر زندگی سهراب افتادم یجوریم میگم سهراب انگار پسرخالمه :D همون سهراب سپهری ...خیلی دوسش دارم

وجو گرفتم خوندمش:))

داشت جو میگرفتم تو این پی نوشت وویس صدامو بذارم خداروشکر جوزدگی رفع شد:))

زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست

من دلم می‌خواهد

قدر این خاطره را دریابیم:)

 

پ.ن۵: آقای تکلو بایه روز تاًخیر ،مجدد تولدتونو تبریک میگم:)

 

پ.ن۶: تو صفحات منوساز بخش تولدکده رو اضافه کردم ماه وروز تولدتونو ثبت کنید هرکی ثبت نکرد میام وبلاگش جریمش میکنم گفته باشم:D 

 

پ.ن۷:میدونم نظرگذاشتن برا همچین پستی سخته :)ولی عموماً از زمین وآسمون میگم چون مخاطبا متفاوتن وسلیقه ها متفاوت 

درهم مینوسم خودتون سواکنید:D از هر قسمت خوشتون اومد حرف بزنید:)

 

پ.ن۸:هیچی:)))

  • محیا ..
سه شنبه ۱۶ مهر ۹۸ , ۲۱:۳۴ دُخـتَرکـــِـ🌼 بی نآم :)

پ ن1 : موافقم 😍😊

روزم روزت مبارک😂😜

من هنوز کودک درونم فعاله

کسی تو پارک نبود رفتم سرسره بازی

انقددد خوووب بودد ک نگو😂😂😂😍😍😍


مرسی مرسی😂😘😍
پس روز توهم مبارک😉😍😘
خوشبحالت انقد دلم هوا شهر بازی کرده😅

سلام محیا^_^

 

پ.ن.۳ 😂😂😂 زود تند سریع بگو لک لک کیه اردک جان؟ 😂😂 

روز کودک روهم تبریک میگم..🙂

 

پ.ن.۴ عاشق شعر های سهراب سپهری‌ام:)

 

 

سلاممممم ماهور جانمممم😍😘😘
چه عجب از اون غار تنهایی وبلاگت دراومدی😁😍
بسی خرسندم کامنتتو دیدم 😍😘

لک لک😂😂😂😅نمیدونم ماهور ولی بنظرم لک لک باید دیگه الان پیداش بشه اردکه طفلی احساس تنهایی نکنه😅


منم شعرا سهراب سپهری وقیصر امین پور خیلی دوست دارم:)

ماهور ثبت ماه وروز تولدت یادت نره😍😘❤

منم ثبت کنم تاریخ تولدمو؟ {شکلک خجالت همراه با شرمندگی}


سلام
بله شما هم ثبت کنید همه دوستان ثبت کنن خوشحال میشم:)

غار تنهایی😂😂 من جدیدا خیلی کم حرف شدم، یعنی بودم ولی بیشتر کم حرف شدم. پست هارو می‌خونم ولی چیزی به ذهنم نمی‌رسه برای کامنت گذاشتن:)

مرسییی و من بسی خرسند گشتم ستاره وبت روشن شد^_^

 

 

 

اره معلومه کلاً آرومی ولی نسبت به قبل کم حرفترم شدی وب قبلیم یادمه بیشتر حرف میزدی😍😘
میفهمم منم برا بعضی پست هیچی به ذهنم نمیرسه البته خیلی کم پیش میاد معمولاً مخ کسی که پست گذاشته رومیجوام بعد رها میکنم میرم سراغ گزینه بعدی😂


عزیزمی😍😘💕

فقط پی نوشت 8:))))

 

الف نون هم باید بزنیش:))))


مریم😂😂😂
عاشق نگاهت شدم
این همه مطلب روانشناسی وفیلسوفانه رفتی تو بحر پی نوشت۸
😂

الف.نون امروز بی حوصله بود:(
الان میاد بهم میگه آی کیو مثلاً رمزی مینویسی خب معلومه منم:))))
بهش امروز میگم وبلاگ بزن میگه ولم کن تورو قرآن:)))


کاریت نباشه ادبش میکنم:))

 

اقای نیک هم انشالله دوستاش ادبش کنند وبش پوکونده 

 

ناراحتت کرده

 

:))


دست گلت درد نکنه😂😘😘😘
خوب ادبش کن:)))



آقای نیک امیدوارم منصرف بشن:(

سلامکم

منم به نوبه خودم روز کودکو به خودم !!!شما و سایرین تبریک عرض مینمایم!😂😍😎

درضمن تبریکم اینم بگم که این بند اول پستت عااالی بوووود...!دوستش داشتم!😍😍😍

 

 

 


سلام به روی ماهت عزیزدلم😍
مرسی مرسی بابت تبریک روز کودک😂😍😘منم به تو تبریک میگم😍😘😂

خوشحالم خوشت اومده😘😍


همینجوری داشتم کامنتا پست اخرم میخوندم زدم کامنت ملا پاک کردم!!

 

یه همچین ادم بی تفاوتی ام :)))))

 

البته ازدستم دررفت:)

 

ولی همچنان فقط پی نوشت 8:))


واقعاااااا؟:)))
این همه من کامنت دادمو حرف زدم یکی از کامنتا منو پاک نکردی اتفاقی
ملا یه کامنت داده همونم پاک کردی؟:))
چه شانسی داره ملا:))

پی نوشت هشت:)))

پستم به حاشیه کشونده بود !

 

منم اتفاقییییییی پاک کردم:)))))

 

لامصب پی نوشت 8:))

 

قلب براش:))


اهاااا اتفاقییییی بوده فقط:))))
خوندمش حاشیه نداشت!
تازه تا باشه ازاین مخاطبای خفن بااطلاعات که دید متفاوتی دارن😁😜

تو بگو ببینم تو این پی نوشت ۸چی دیدی؟😂


تو مو میبینی من پیچش مو!!

 

باید از دریچه نگاه من به پینوشت 8 نگاه کنی تا درک کنی:)))))

 

 


:)))))
خودم نوشتمش خودم دارم فکر میکنم برداشتت چیه:)))

آقای نیک که گفتن وبشونو میخوان پاک کنن نمیدونم چرا یاد پاک کردن وب  زندگی برتر افتادم حیف بود اون جمع...چه شبا که تا صبح نمیخندیدم ..



ماشالا رکورد پی نوشت رو زدید :)) 

منم یه رفیق قدیمی دارم ، قدیما که دلم میخواست با کسی صحبت کنم یه آهنگ براش میفرستادم یا یه متن گنده ی ادبی ، بعد اونم که واقعا از منم با سواد تره در موردش نظرشو میگفت و همینجور ادامه میدادیم تا سه یا چهار ساعت . آخرین بار درباره یه آهنگ غمگین کردی بود یا شاید ترانه آرزوها از گیتی که یکی از شعرای اخوان ثالثه . عه لعنتی دلم براش تنگ شده اما دیگه حوصله ی چت های طولانی قدیم رو ندارم:/ فک کنم پیر شدم دیگه :))) دارم پیر میشم


:)))
پی نوشت دوست دارم :)))
بچه ها اسممو گذاشتن سلطان پی نوشت:)))
من تازه وبلاگ شما داشتم کامنت میذاشتم :))
چه جالب وخفن:)
نه ما میزنیم تو سروکله هم بیشتر:)))
دوتامون بی حوصله بودیم :(

نه اتفاقا میخواستم بگم میبینم انقد جواب کامنتارو طولانی میدید خوشحالم قبلا خیلی خلاصه جواب میدادید انگار الان برزویه داره شبیه همون برزویه واقعیت میشه:)
از مدل کامنت گذاشتن طولانی وجوابای طولانی نسبت به قبل بنظر من که هنوز جوونید:)

ای کاش روز تولد اینقدر مهم نبود ، یا حداقل بعد یکی دوبار جشن گرفتن دیگه فراموشش میکردن . یعنی فکر میکنم که اینقدر روز تولد آدم برای بقیه مهمه برای خودم مهم نیست :))


روز تولد برامنم خیلی مهم نیست یعنی بنظرم ادم موقعی روز تولدش میتونه خوشحال باشه برامن اینجوریه که واقعا احساس مفید بودن کنم ولی خب برا خیلیا مهمه وچی بهتر ازاین که ادم یه فرصت برا شاد کردن داشته باشه:)
از۲۱سالگی به خانوادم گفتم جشن تولد نمیخوام تااون سن همه سالا جشن تولدو کیک و...بود
باورتون میشه تولد ۲۴سالگیم جز خواهرم اعضای خانوادم تبریک نگفتن یادشون رفت؟:)))
همونایی که تا ۳سال پیشش جشن میگرفتنو کادو میدادن:))
منم ادم اینکه بگم تولدمه نیستم:)
مامانم فردای تولدم تبریک گفت
بابام ته فروردین یهو یه روز گفت عهههه تولد محیا چند فروردین بود؟:)))
داداشم تیرماه یادش افتاد فروردین تولدم بوده:))

ئه چه سریع :)) 


:))
حالا ثبت نمیکنید متولد چه ماهی هستید؟.:))
کادو نمیخواید؟:))

:)))) خوبه که .

کادو حالا چی هست؟ :)) اسفند


عههه اسفندید پس:))
اینجا که قبول نیست تو تولد کده با روزش:))
بعد همونجا هم بگید کادو چی میخواید:))
البته دکترا احتمالا چیزای خفن مدنظرشونه که دروسع ما فقیر فقرا نیست:((

روزتون مبارک . البته روز کودک درونتون  .

 

امیدوارم حال دلت هر چی زودتر خوب بشه 


مرسی😳😅🌹

ممنونم :) برا شما هم حال خوب همیشگی ارزو میکنم:)

نه اصلا ولش کنید . من دو دقیقه پیش مینالیدم از تولد تبریک گفتنا :))) البته بعد ۱۸ سالگی بجز کیک چیزی نسیبم نشده . البته دو کیک که یکیش رو صورتم خالی میشد یکی هم خورده میشد . فکر کنم خرج سنگینی میذاشتم رو دست دوستام :/ احتمالا بعد جشن و شادیشون کمی فحشمم میدادن :)))


ای بابا دکتررررر 😅بگید دیگه😐
قول بدم وام بگیرم کادو بخرم میگید؟😂😂😂
دم دوستاتون گرم برااون قسمت کیک خالی کردن تو صورتتون:)))
انقد دوست دارم یه بار یه کیک بزم تو صورت یکی:))
خرج سنگین:)))

سلام محیا جان

هر چی همه چی رو ساده بگیریم به سمت درک درست‌تری از خودمون و زندگیمون می‌رسیم

تقریباً بیشتر دیالوگای فردوس به آدم درس زندگی می‌ده. اولین و مهم‌ترین درس تو زندگی همین شناختن منِ درونمونه.

ان‌شاءالله غم آبجیت هم هر چه زودتر با یه بارون پاییزی، لباس رفتن بپوشه و جوری بره که دیگه برنگرده

ممنون بابت تصویر و متن زیبات:)

سلام همرازِ عزیزم😍
دقیقا درست میگید :)شناخت من ِدرون خیلی مهمه وبرای به آرامش رسیدن نیازه تا وقتی خودمونو نشناسیم همینجوری درونمون متلاطمه وغمها میتونن راحت زمینمون بزنن...


ممنونم از دعای خوبتون❤❤❤انشاالله🙏

خواهش میکنم،ممنون از حضور شما😍❤

سلام...

روز کودک درونتون هم مبارک! :)

ان شاءالله حال خواهرتون هم بهتر بشه...

حالا برای اینکه خیلی هم غم نباشه تو دلتون، یه چیزی که قولشو داده بودم براتون آوردم:

(ببخشید دیگه جور دیگه ای نمی تونستم!)

https://photokade.com/wp-content/uploads/khavase-keshmesh-photokade-com-4.jpg

 

هم متنتون خیلی خوب بود و هم پینوشت آخر... :) اون چیزی که ناخودآگاهتون میخواست توی پینوشت آخر بنویسه و ازش در رفت هم ان شاءالله که خیره.... :)

 

 


سلام پدربزرگ😢
ممنون 🌹روز کودک درون شماهم مبارک:))
ممنون انشاالله...

قبل ازاینکه  عکسو ببینم کلی به مغزم فشار اوردم خودم حدس بزنم نتونستم حدس بزنم:)) عکسو که دیدم خندم گرفت که ماشاالله حافظتون چقد خوب:)
ممنون از نخود وکشمشایی که قول داده بودید:)🌹

ممنون از لطفتون:)
پدربزرگ بیاید درگوش شما بگم پینوشت آخر یه شیطنت عمدی بود فقط :)))وگرنه تو ذهن من هیچی نبود:)))

سلام

روزتون پساپس مبارک :)

راستش ما دخترا هرچقدر بزرگ بشیم بازم بچه ایم

ماه تولدمو هم ثبت کردم منو جریمه نکن :D

سلام به روی ماهت فاطمه جانم😍😘
میسی میسی😅❤
اکثر آدما بزرگم بشن هنوز انگار بچن تو آقایونم زیاد دیده میشه:D 
حتی اونایی که فکر میکنن کودک درون ندارن ودل به دل کودک درونشون نمیشن یه وقتایی بچگی میکنن یا دلشون برا بچگی کردن تنگ میشه:)

دیدمممم مهرماهی جانم😍😍😍😘مهرماهیا خیلی مهربونن😍❤

سلااااام محیاااا جون ؛ )))))

از ته قلبم امیدوارم اون لحظه به زودی زود برات اتفاق بیفته......

شعرای عمو پورنگ رو خوب اومدیD:

روز کودک بر کودک درون قشنگتووون میااارک 

موفق و سرحال و شاد باشین هم شما هم خواهرتون ؛ )))))))))


سلااااااام به روی ماهت😍😍😍😘
ممنوووون عزیزم 😍😘😘
یه زمانی بیننده پروپاقرص عمو پورنگ بودم کلی هم بااین آهنگاش ذوق میکردم:))
قربونت مرسی😍😘
همچنین عزیزدلم انشاالله حالِ دل توهم همیشه خوب باشه❤❤❤😘

ممنون!:)

خواهش. نخودچی کیشمیش بخورید همیشه سلامت باشید! سمت چیزای بد نرید نوه ها! :))

 

خخخخ خب خدا رو شکر :)

ان شاءالله همیشه خودت و خواهرت و دوستات خندون باشین...

***

تو شهر مادربزرگم، یه پارک هست که قدیما همیشه میرفتیم... اونجا یه فروشنده دوره گرد یه جعبه گردنش اویزون بود تخمه و بادوم زمینی و این چیزا میفروخت.. با لهجه ی شمالی بلند بلند میگفت: "پستهههه.... بادااااام... آستانه-بادام (یعنی بادامِ شهر آستانه)... دو روز دنیا را بخورید جوانان!"

همیشه یادش می افتم. نصیحتش رو باید آویزه ی گوش کرد! :)


دو روز دنیا رو بخورید جوانان! غم نخورید... دو روزه...

 

+ بصورت mp4 نصیحت پدربزرگانه کردما... دیگه سفارش نکنم! :))

 


نه پدربزرگ ما سمت چیزای بد نمیریم همون طرفدار نخودو کشمشیم:))

ممنون:) انشاالله حال دل شماهم همیشه خوب باشه:)
***

چه خاطره جالبی:)
ممنون بابت نصیحتای پدربزرگانه:)🌹
منم اجازه نصیحت دارم؟:))
دوروزه دنیا رو سخت نگیرید اون وب بیچاره رو بیخیالش بشید بذارید بمونه وبنویسید :))

+منم نصیحت نوه ای نسل جدید کردم:))

امیدوار بودم آقای مونرو با عنایتهاشون پشیمونتون کنن :(

بعداً نوشت:کامنتا پست آخرم که بستید که من نیام نق بزنم:(((
اومدم تلاشای آخرمو انجام بدم دیدم هیچ راه ارتباطی نذاشتید:(((

خیلی خلاصه کامنت میذارم

 

سلامــــ خوبی محیا جون؟


سلاممممم عزیزدلم😍😍😍
خوبم به خوبیتون توخوبی عزیزم؟😍

خداروشکر

من که عالیم😘😍 


عزیییزم😍خداااروشکر که عالی😍انشاالله همیشه عالی باشی😘😍❤

چرا حوصلم نمیشه طومارایی که مینوسی و بخونم؟

 

عالی بود.

سلام آقا مجتبی خوبید؟
طبیعیه منم گاهی حوصله خوندن ندارم :)

پس بالاخره حوصله کردیدو خوندید؟:)
ممنون :)

:)

زندگی من حتا به خارهای بایان کویر بستگی داره!...

خواستم جمله سنگین بگم...تهش این دراومد!...ته سنگین بودن ینی این...بقیه سوء تفاهمن!

 


عزیزم❤جمله باحالی بود:)
اره واقعا سنگین وخاص بود:)

آفرین!

ممنونم... :)

خخخخ نه... مونرو که سهله ترابل هم نتونس:)) دیگه یه موقعایی آدم می پره رو اون یدونه پای مرغیش! :)

 

نه این چه حرفیهههه.... کامنتها رو بستم چون دیگه تو پنل نمیرم!...

 

بهرحال بازم ممنونم از مهربونیتون... ان شالله خوب و خوش و موفق باشین...:) 

یا علی ع! 

 

 

 

 

 


آره معلوم بود مرغتون یه پا داره:)
قبلاً تجربه کرده بودم!یکی از بچه ها نزدیک ۲سال وبلاگشو داشت 
اونجا یه وبلاگ معمولی نبود براما...
صفحه گپ وگفت وگو داشت ویه تعدادی بودیم که شب وروز وروزو‌شبمون باهم میگذشت...
مدیر وبلاگم یه پسر همسنو سال خودتون بود...
تصمیم گرفت پاک کنه...بعد اون همه دوستیایی که اونجا شکل گرفتو وقتایی باهم گذروندیم که دوستی با گلشید، مریم و....نتیجه فعالیتم اونجا بود 
کلی دوست پیدا کردم وطبیعتاً از دست دادنشون برام سخت بود بایه سریاشون هنوز درارتباطم ولی اون جمع یه چیز دیگه بود
اونم هرکاریش کردیم راضی نشد پاک نکنه:(

خوشبحال شما اقایون که کلاً دلبسته نمیشیدوراحت دل میکنید وحذف میکنید:)
هنوزم عادت نکردم بعد از دست دادن کلی از دوستای مجازیم بپذیرم وناراحت نشم از رفتنا ،وبلاگ پاک کردنا:(  

خواهش میکنم من کاری نکردم مهربونی وخوبی از خودتون بود که من مدام وبلاگتون سروکلم پیدا میشد:)

ممنون:)شماهم ان شاالله همیشه حالِ دلتون خوب باشه وسرشار از آرامش

انشاالله موفق باشید
درپناه خدا
:(

:)

عجب!...

میخواستم از جناب نیک خداحافظی کنم دیدم ارسال نظرش بستس!

دیگه یه لبخند (از همونا که عین وزغ میشم) زدم !


آره ارسال نظرو بستن:(
همینجا میخوای بنویس میان جواب کامنتشونو بخونن 
کامنت توهم میبینن:)
دورازجونت وزغ چیه ،عزیزم تو فرشته ای 😘😍😍😍

:)

خب پس خداحافظ جناب نیک!

فرشته ام...البته فرشته ای به نام عزرائیل!


ادییییی نخییییر چرا عزرائیل؟:(

:)

 

عزرائیل به این خوبی...

فقط یکم قبض روح میکنه...اونم دست خودش نیست...میشه باهاش کنار اومد!

 


 بنظرم تو بیشتر حیات بخشی تا قبض کننده روح:)

ولی اسمم عزرائیله...چن سالی میشه که با عادله و زینو فرشته های مقرب رو تقسیم کردیم(حالا یه طور میگم انگار های بای یا تیتابه که بینمون تقسیمشون کردیم!)...

یادمه عادله اسرافیل بود...داستان نویسی هم براش کرده بود...داستان عجیبی بود ولی خب تهش به هزار قطعه نامساوی تقسیم شد!...

:)


:)))) های بای وتیتاب شایدم پفک:)))
چه جالب:)
چه دنیای ذهنی جالبی دارید :)
اگه من بودم نمیدونم کدومو انتخاب میکردم ولی عزرائیل نمیشدم
چون من عاشق حیات بخشیم ....
واسه همینم اسم مستعارمو گذاشتم محیا...
طاقت دیدن دردو غم ندارم چه برسه جون گرفتن....

پفک نمکی بی نمک قطعن!

عزرائیل و مرگ برای من جذاب ان...البته نه برای دیگران....عزرائیلم که هر لحظه زندگی رو از خودم میگیرم...و خودم هر لحظه میمیرم تا یکبار دیگه زنده شم...(سر و ته که نداره...مفهومم که نداره...ولش حالا که انقد تایپ کردم بزار باشه!)

منم  معتقدم باید مفهوم لبخند رو به همه هدیه داد...حتا شده با این:

:)

به درد و غم باوری ندارم!چون اینجوری میتونم تنها داراییمو(خندیدن رو )با بقیه سهیم شم!

نههه پفک نمکی با نمک فراوان😋

منم به مرگ زیاد فکر میکنم...
خودت هر لحظه میمیری تایکبار دیگه زنده بشی؟
از عمد!؟
یازندگی اینکارو میکنهه؟
چرا هرلحظه زندگیو از خودت میگیری؟
زنذگی اسمش روشه باید زنده بمونی واینجوری بگذرونیش با زنده بودن...بنظرم زنده بودن وزندگی کردن خیلی سخت تر از مردنه ...


بنظرمن که آدم وقتی غمودردو عمیقاً درک کرده باشه بهتر میتونه خنده هدیه بده
هدیه خنده وشادی از درک عمیق درد وغم زاده میشه
نمیدونم شایدم برا من اینجوریه!
دردو غم چه باورش کنیم چه نکنیم هست وهمین بودنشه که باعث معنا دادن به شادی میشه
وگرنه شادی معنا نداشت

:)

پس شما با یک جانور تک سلولی در حال مصاحبه هستید...یک باکتری به تمام معنا که از ابتدای خلقت زمین وجود داشته و دست خود کلمه زندگیو از پشت بسته!...عمد و غیر عمد هم جز یه "غیر"تفاوتی با هم ندارن!

شاید حق با تو باشه...به هر حال من فعلن فقط همین خنده هامو دارم!...وگرنه باید برم کتابای درسیمو بجوم از فرط ناراحتی!

...

شبت بخیر محیا بانو!  :)


عزیزم جانور تک سلولی وباکتری چیه!!!
تو یه انسان به تمام معنایی که میخوای خنده رو لب همه بیاری😍😘
تو شرایطی که همه غمگینن شاد بودن وشاد کردن هنره😉

انسان قوی همینجوریه دیگه دست زندگیو از پشت میبنده وکم نمیاره:)

همون« غیر» کلی حرفه:)

همین خنده هات ودغدغه مندیت برای خندون یه دنیاست ومن به نوبه خودم ازت تشکر میکنم که انقد خوبی که بفکر شادی بقیه ای❤:)
توشبیه نووجونیای منی:)
حال دلت همیشه خوب باشه انشاالله😘❤

شبت بخیر عزیزم😍😘

عجب...
خب همه میرفتین یه جای دیگه... :)

ولی خب، میدونم نشده دیگه بهرحال....

حالا گذشته از شوخی، همینه محیا خانوم... همیشه همه چیز به یک شکل باقی نمی مونه و اگر ما از یک جمعی یا جایی خاطره ی خوبی داریم، با تموم شدن اون فضا، معنیش این نیست که خاطرات خوب هم تموم شده ان... فقط خاطرات با خاطرات جدیدتر، آدمهای دیگه، و زندگی های دیگه جایگزین میشن... هیچ چیز برای همیشه نمی مونه و البته که امید هست که بهتر بشه...

کی گفته آقایون دلبسته نمیشن؟ البته خب روش ها و واکنش ها فرق میکنه ولی من چند وقت پیش یه مطلب روانشناسی خونده بودم که میگفت خانمها اگر احساساتشون غلیان کنه، خیلی راحتتر از مردها عرصه یا اشخاص رو ترک میکنن... مثل وقتی که یکهو تصمیم میگیرن موهای یک متریشون رو کوتاه کنن!...... :/
البته خب این بحثا یذره تخصصیه من تا همینجاشم شکر اضافه خوردم تو روخدا یوقت شیش نفر نیان اداه بدن اینو دم رفتنی... :)) اصن غلط کردم بقول اشکان اشتیاق توی سه در چهار: "آقا من مریضم یچیزی گفتم!"... :)) به من چه میخواین کوتاه کنین میخواین نکنین... راحت باشین اصن :)))

 

سلامت باشین ممنونم از لطفتون....

از خواهر یا برادر ادی هم تشکر میکنم و ممنونم ازشون :) خداحافظ شما هم باشه...

 

آی محیا خانوووم....

این "در پناه خدا :("  که شما نوشتی....

اینو من یچیزی تو مایه های "برو بیشعور به جهنم اصن! :(" میبینم :))

عاقا لبخند بزنین بذارین دل پدربزرگ گرم باشه... 

:)

:)
بله دقیقا واین وبلاگ وآدمای جدید شدن جایگزین که حالمم با همه دوستام خوبه وعالیم:)
ولی خب دلتنگ یه روزایی وآدماییکه نیستن هم بشیم طبیعیه:)
یه دوست تومجازی داشتم ازهمون وبلاگ باهاش اشنا شدم اسمش دُرا بود بهترین هم صحبت اون دورانم بود :)
الانم کلی دوست وهم صحبت خوب دارم ولی کسی جای کسی نمیتونه باشه:)

دقیقا خانما احساسشون غلیان کنه عرصه یااشخاصو ترک میکنن:)
ولی آقایون انگار انقد درجه منطقشون زیاده واحساسه کم باهمه چی منطقی رفتار میکنن آدم احساس میکنه وابسته نمیشن...ناراحت نمیشن :))

*دم رفتنی!!!؟*
گفتید سر میزنید که؛(
هرچند خودتون مینوشتید خیلی فرق داشت:(

ادی دختره:)

واقعا اون در پناه خدا:(
اینجوری معنا میشد؟:(
من جسارت نمیکنم دوراز جونتون این حرفا چیه:(
این:( 
یعنی درپناه خدا به تصمیمتون احترام میذارم وبه خدا میسپارمتون هرچند دوست داشتم بمونید :(

وبلاگ رزالی و اقای وو بودم:( اومدم دیدم کامنت گذاشتید...
اقای ووهم ظاهراً قراره پاک کنن...

باشه:(
انشاالله حال دلتون همیشه خوب باشه اینم لبخند فیک:)

:)

نه... میام... ولی شما یجوری ناراحتین خودمم بهم تلقین میشه مگه نمیام؟!!! :/ :)))


عه؟.... خب بانو ادی اگر جسارتی شد ببخشید!:) ما یذره خودمونی صوبت کردیم... :)

 

نه لبخند فیک به درد من نمیخوره. اون شبی که من حالم خوب نبود توی وبلاگ چرت و پرت نوشته بودم یادتونه؟ داشتم همزمان روی نقاشیتونم کار میکردم... خجالت میکشم بگم ولی جلوی چشممو نمیتونستم ببینم از....

شما، دوستاتون، کمک کردید، راهنماییم کردید، منم تلاشمو کردم... آخرش لبخند فیکم نزدم... :)

 

راستش الآن هم خیلی حالم خوب نیست :( ........

اصلاً حتما مشکلی هست که وبم رو حذف کردم! ولی خب نمیخوام (و نمیتونم) راجع بهش صحبت کنم.... ولی دارم سعی میکنم لبخند بزنم و تا جایی که ممکنه هم واقعی باشه...

دیگه شما این بدی ما رو ببخشید که ناراحتتون کردم...

واقعا ببخشید... هر کاری میکنم نمیخندید دیگه.... انرژیم تموم شد... :(

اون روزکه گفتید لبخندتون واقعی بود:(
گولم زدید؟:))

باشه اذیتتون نمیکنم
ببخشید اذیتتون کردم:(
شما مینوشتید که حالتون خوب بشه...ازاین ناراحتم که نمینویسید
اونی که پیام گذاشته بودبخاطر پیام خصوصی میخواید پاک کنید؟ کریس بود!! که جوابشو دادید دیگه نمیتونم!
همین ناراحت کنندس... کریس گفته بود بنویسید واین دیگه نمیتونم ناراحت کنندس...
ولی باشه اذیتتون نمیکنم عذرخواهی میکنم انرژیتونو تموم کردم:(

یه جوک میگم شاید انرژیتون برگشت
یه بااااار یه مرده میخوره به نرده برمیگرده
هاهاهاهامن چقد بامزم:)))

 

آره وو بنده خدا بخاطر من اومده بود! ...

الآن اگه روحم قیافه داشت، تمام سر و صورتش کبود بود اینقد از چپ و راست همه مورد عنایت قراردادنم... :) البته تقصیر خودمه میدونم...

 

این وبلاگ شما  اون تاریخچه ای که از تشکیلش گفتید که یک بعد از ظهر غم انگیز بود اینها.... من رو یاد آهنگ مرتضی پاشایی میندازه "عصر پاییزی".

ولی خب الآن که ماشاءالله خیلی هم بهاریه و اگه پاییزی هم باشه از اون پاییزای خوبه.. ان شاءالله با دوستانتون همه همینجا بهترین خاطرات رو با هم داشته باشین...


خیلیم روحیه شاعرانه وعاشقانه ای دارن ظاهراً اقای وو:)
شعرم که گفته بودن از خودشون:)
وبلاگ ایشونم حیف بود...
:((یخ بدم خدمتتون بذارید رو کبودیا؟:))
جوک یادم نمیاد😐


عصر نبود ۵صبح با چشم گریون وبلاگوزدم:))
آهنگ مرتضی پاشایی:)

خداروشکربهاری شده:)
ممنونم:)

نه دیگه... منظورم اینه که اون شب تلاشمو کردم و تهش لبخندم هم واقعی بود... فیک نبود! یعنی میگم که از من یاد بگیرین، نصف شمام! خخخ :))

 

 


:)))
من نصف شمام پدربزرگ ادا جوونارو درنیارید:))
خندیدم :)
اذیتتون نمیکنم دیگه،انشاالله همین فردا نشد پس فردا یه وبلاگ بزنید:)))

ههههه :)) نه ولی من واقعاً خندم گرفت چون حالا شما نوشتین منم چه داشتم با لحن میخوندم: یه باااااار.... :)))

 

 


:))) همیشه به خنده انشاالله
همین جوکو هروقت میخوام نمک بریزم جوکم یادم نمیاد  همین مدلی میگم یه بااااررر یه مرررردهههه میخوره به نررررده برمیگرده:))
گلشیدم یه بار باهمین جوک تکراری خندید:))


بعله! اصن شاعر در حد تیم ملیه! :)

آخ بدین بدین! درد میکنه واقعاً :))

 

اها همون... میگم.. یجورایی توذهنم تو مایه های هوای گرگ و میش بود!!، دیگه صبح و عصرو اشتباه کردم!! خخخخخخخخخ

ولی خودمونیم آخه کی ساعت "5 صبح" یه وب میزنه اسمشو میذاره "عصر"؟:))))) حتماً پاییز هم نبوده؟ :)))

ببخشید شوخی دارم میکنم بخندین، ناراحت نشینا.... از طرفی دارم حافظه ی ناقص خودمو ماس مالی میکنم!! :)))

حالا خوبه که بهرحال با چشم گریون ادامه پیدا نکرده... ان شاءالله همیشه به خنده

 

 

چقد خوب:)
وچه حیف میخوان پاک کنن وبلاگو:)

یه بار رفتم ادارهٔ پست، گفتم منو پست کنید برم شهرم. 


گفتن اهل کدوم شهری؟ 

گفتم جدی پستم میکنید؟ 

گفتن نه زنگ میزنیم از تیمارستان اونجا بیان ببرنت.😂😜
ههههههخخخخ هاهاها قاه قاه قاه :)))
مثلا. خیلی بامزه بود:)))
(جوک جهت رفع کبودی روح بود،همون حکم یخو داشت :D )

نه دیگه پاییزم نبود تابستون بود:))))
دوماه پیش وبلاگو زدم:)))
شما حافظه خوبتون اثبات شدس:)
عصرپاییزیم فلسفه داره که الان مثلاً وبلاگ داشتید میتونستم خصوصی بگم ولی چون وبلاگ نداریددیگه نمیگم:)))
ببینیییدوبلاگ چقد خوب بود پاکش کردید:)))
الان تو دلتون میگید برو عاموووو دلت خوشه فلسفه اسم وبلاگت به چهدردم میخوره؟
میدونم میدونم :)))


ممنون همچنین:)



هاهاهاها... مگه شما رو با همین سن و سال یذره غیرتی کنیم، ری استارت شید :)))) باشه باباجان، همچنان ما پدربزرگ، شما نوه ... شما فقط دلخور نباش از ما :)))


پدربزرگ شیطونی هستیدا قشنگ نقطه ضعف خانومارو میدونید:)))
دلخور نیستم:)
اصرارم برا موندنتونو، نوشتنتون بخاطر اینه که بانوشتن ذهنتونو آروم میکردید ....

خب با اجازه تون من دیگه مرخص شم فعلا.

(تو پنل خودم نیستم، هی بجای ادیت کردن مجبورم کامنت های پشت هم بذارم! :/ (از مصائب حذف وب - جلد اول!) ببخشید خلاصه سرتونو درد آوردیم...)

شبتون بخیر نوه ی بابابزرگ :)


مصائب وب نداشتن که زیاده:))
اختیار دارید ...من خودم سرم درد میکنه برا شنیدن:))
شما ببخشیدمن اذیتتون کردم
شب شماهم بخیر:)

در پاسخ به جناب نیک:

همه بهم میگن داداش...

بانو رو از کجا آوردی برادر؟

:)

 

و در پاسخ به محیا بانو:

:)


 چرا به گل دخترمون میگن داداش؟
بیام ببافومشون؟😎😂 رگ جنوبیم زد بالا😅
بانو که خوبه😍

محیا فلسفه اسم وبت چیست ورپریده؟؟

 

@اقای نیک !

 

لطفا یا یدونه وب بزن با زبون خوش یا یدونه وب بزززززززننن!!

 

دوستم گناه داره ،ناراحت شد رفتین.

 

😃


مریمممم😅😂😂ورپریده😅😅😅
الکی میخواستم بگم وبلاگ داشتن خوبه معما طرح کردم😂
ساعت۵صبح هیچی به ذهنم نمیرسید توکانالا تلگرامم گشتم یکیشون اسمش عصر پاییزی بود منم گذاشتم😂
دخترِحوارو بیشتر دوست داشتم😅
اصلا عصروپاییز به روحیه خودمو وبلاگم نمیخوره
پشیمونم اسمشو این گذاشتم😅
موقعی وبلاگو ساختم قرار بود بشه دفترچه یادداشتم خیلیم کاریی به کار کسی نداشته باشم
اگه یادت باشه خصوصی دنبالت کردم تا دوهفته هم هرجا کامنت میذاشتم عدم نمایش وبو میزدم بعد دیدم روحیه من تنهایی گذروندن نیست با معاشرت حالم خوبه دوباره فعالیتمو شروع کردم
اسمشو همینجوری زده بودم😅
خوب شد لودادم؟😅



الان آقای نیک میگن چه گیری افتادم ازدست این بچهه،چه کاری بود من اومدم وبلاگ این بچه😅😂

سلام محیا جان.

روز کودک با تاخیر بر کودک شیرین درونت مبارک😍

ان شاالله غم از دل همه بره. غم دل خواهرت و دوستت .

تاریخ تولدمو ثبت میکنم. ایده ی قشنگیه. ممنون😍🌹

دلم برات تنگ شده بوداااااا


سلاااااامممم لبخند ماه عزیزممممم😍😍😍😍
ممنووووونم😍😘😘😘
انشاالله🙏 ممنون بانو جانم😘

مرسی ازشما که همراهی میکنید😍❤

منم همینطور دلتنگتون بودم😍❤
خیلی خوشحال شدم کامنتتونو دیدم حضورتون بهم انرژی میده❤

عزیز دلی انرژی بلاگستان😊🌷


قربونتون برم من😍😍😍😘😘
این انرژی از محبت ومهربونی ولطف شماهاست😍😘😘❤

جک اداره ی پست عالی بود. نشنیده بودم :)) دستتون درد نکنه:)

هاهاها... نخیر نفرمایید، فلسفه ی اسامی محترمن! البته حالا که خودتون لو دادین دیگه :)

------------
@Edi
اوکی داداش، حله :)

@مریم بانو
محیا خانوم لطف دارن بخاطر صلاح خودم میگن.....

عه واقعاً خوب بود؟:))
خداروشکر درامتحان نمکدونی روسیاه نشدم:)))
بازم جوک خواستید یعنی همون یخ برا کبودیا روحتون تعارف نکنید:))


@مریم من برات ترجمه میکنم دارن میگن محیا خانوم بخاطر صلاح خودم میگن ولی محیا خانوم توجه ندارن من صلاحمو بهتراز ایشون میدونم بنابراین نوموخوام وبلاگ نمیزنم:)))

شیطونه میگه برم سر رزالی رو با پرحرفیام ببرم رزالی بگه نیییییک توروخدا یه وبلاگ بزن این نوه پرحرفتو ببر ازاینجا کلافم کرد:)))

روز کودک با تاخیر بر شما هم مبارک باشه :)))

عه نیک داره میره ؟!!؟ خدا کنه برگرده !

سهراب سپهری خیلی خوبه ..

وویس میزاشتی خب :))))))))))))))))))))))))))))))))))

عمو پورنگ هم که شعراش حرف ندارن .. اخه چرا اینقدر من بچه بودم دوسش داشتم .؟!؟

خاله شادونه هم میدیدم :/


مرسی مرسی:)))
کجایی شما وبلاگشونوپاک کردن دیگه:(
البته نبودی خودتم میدونم میدونم من حواسم به همه هست:))

بله سهراب سپهری خیلی خوبه:)
دیگه وویس نذاشتم گوشاتون آسیب نبینه:))
صدام یه چیزی تو مایه ها همون خاله شادونست وقتی جیغ میکشه:)))) گفتم آسیب میبنه پرده گوشاتون:))
من همین الانم عموپورنگ دوست دارم:)))
خاله شادونه هم میدیدم
ولی عموپورنگو تا همین یه سال پیشم میدیدم ولی هروقت میخواستم بشینم پاش خواهرم میگفت محیا خجالت بکش این چیه نگا میکنی:/
صدا تلویزیونوقطع کن:/نمیذاشت ببینم:)):

به به به تو ...


😍😍😍❤❤❤

سهلام محیاجونم امیدوارم خوب باشی

یعنی من عاشق پینوشتاتم بااختلاف از خودپست بامزه تره من اول همیشه اونارومیخونم بعدمیام ازاول خخخ

بااین پستت یه جوری دلم گرفت ابجی  ولی اون قسمتش که درموردساخته شدن این محیا حرف زدی خیلی خوشگل بودا یه جوری غمه مثبت غم محکم نمیدونم چطوربگم

 

یادیه جمله ای افتادم ابجی بااین پستت

 

 

 

 

 

 

 

 

تونزدیکی....مطمئنم.....این منم که رگ گردنمو پیدانمیکنم....

 

سلام به روی ماااهت😍😍😍
عزیزم لطف داری😅😍😘😘

ببخشید دلت گرفت:(
سعی میکنم شاد بنویسم ولی یه وقتا ازدستم درمیره😑😞
عزیزمی خوشگل خوندی😍😘

جمله قشنگی بود ...❤آره شاید این منم رگ گردنمو پیدا نمیکنم...

سلام و علیکم

با تاخیر روز کودک مبارک

حشمت خان که همش داد میزنه خواهرم این سریال میبینه صداش میاد !


سلام آقا آرش:)
روزکودک درون شما هم باتاخیر مبارک:))

حشمت:)) بله همش داد میزنه میگه بی بیییین ،افتاااااد:)))
ولی جملات خوبی میگه:)


سلاااام محیا جونم

اولا اینکه غمگین شدم برای غم هایی ک رو دلت اومده این چند وقت :( 

بعدشم اینکه روز کودکمون مبارک :)

و اینکه من عاشق شعر سهراب و نوشته های توعم

مهربون ترین محیای دنیاااا❤❤ و اون قسمت روانشناسی اول و پی نوشتت عالی بود ماااچ

 

راااستی موندم تو همین پیج فقط آدرسمو عوض کردم :) 


سلامممم به روی ماهت عزیزم😍😘
آخ آخ ببخشید😢
الان خوبم😉😘

روز کودکمونم مبالک مبالک😅😍😁😘
قربونت عزیزم😍منواین همه خوشبختی محاله محااااله😅
وی الان در اسمان سیر میکند از خوشی😅
بامخ نخوره زمین وی خیلیه😅😂

منم میبوسمتتتت😍😘

عههه😍اسم جدید وبلاگت مبارک گلم😍
من چقد باهوشم به ذهنم نرسید اون شب بگم اسمشو عوض کنی😐فکر خوبیه عوض کردی اسم😉
انشاالله حال دلت همینجوری با همین وبلاگ خوب وعالی بمونه😍😍😘❤

محیاجونم سلام قربونت برم این چه حرفیه راحت باش عشقم
اتفاقا دورازذهن نیست که کسایی که همیشه انرژیشون مثبته وهمه روخوشحال میکنن وشیطونن مثل شما ته دلشون از اینجور دردودلاباشه اماانقدرهمیشه توذهن همیه روحیشون شاده ومحکم هستن ادم یه جور دیگه ای دلش میگیره ازناراحتیشون 

مثلاتصورکن عامل خوشحالیشون خوشحال نباشه یامثلاکوه وپناه خودشون درحال فروریختن باشه یه همچین مثالی

چون ادم گاهی تصور ماورایی ازروحیشون داره


من کاملا درک میکنم
قسمت قشنگ ماجراهمینجاست ابجیه خوشگلم❤️

 

اینجوری قدر روحیه شادتو بیشتر درک میکنیم اتفاقا راحت باش عخشم

 

 


سلام پریناز جانم😍😘
قربونت برم عزیزم ممنونم از دلگرمیو همراهیت ودرک مهربون 😍 
بااینکه من خیلی پرحرفم😅 ولی یه وقتا مثل الان زبونم درمقابل محبتتون کوتاه میشه نمیدونم چی بگم دیگه ازاین همه محبت😍😘
ممنونم😘❤چشم راحت میمونم😉😂😘😍

محیا خسته ی راهم حال ندارم طومار بنویسم

خودت حرفامو از تو چشمام بخون😅😅

 

واقعا اقای نیک بر‌کارد میخواد حذف کنن وبشونو؟


عزییییییزم خسته نباشی😍😍 😍کربلاییم زیارتت قبول خوشگلمممم😍😍😍
دلم برات یه ذره شده بود😭
خوندم حرفارو از تو چشا خوشگلت😍😍😍

کامنت خصوصیتو دیدم چشمام برق زد😍😭😭
این وقتا حرف نباید زد اینوقتا باید پرید تو بخل😍😂😅بیا بخلم(بغلم)😍😍😘


آره آقای برکارد پاک کردن وبشونو😞

فدات بشم محیا جونم😍😍😍😘😘😘

سلامت باشی عزیزم

 

انقدر دلم تنگ شده بود که هرچی بگم کم گفتم

 

بخل بخل بوس بوووسسس❤❤❤😍😍😍

خدانکنه عزیزم😍😍😍😘😘
الان کجایی؟توراه برگشتی یارسیدی؟

قربون دلت😍😘😘😘❤❤❤

سلام...

خوبی؟ با روزگار چجوری؟ روزتم مبارک. حشمت فردوس داره درسهای بزرگی بهم میده. انشالله که خواهرتون هم خوشحال بشه.

مکان هندسی زندگیتون سمت چپ محور موهومی.

یاحسین

سلام
ممنونم شکر خوبم:)
بله حشمت فردوس درس زیادداره حرفاش...
ممنون از لطفتون:)

مکان هندسی زندگیم سمت چپ محور موهومی دقیقا نمیدونم کجا میشه ولی شما میگید حتما جای خوبیه😅 ،ممنونم🙏

سلام محیا خانوم خوبین؟ شما هم که پست میذارین - حذف میکنین - در میرین!؟ :))


سلام:)
ممنون من خوبم شما خوبید؟:)
:))))))
پشیمون شدم:))))
البته متوجه شدم شما  سرزدید ای پیتونو میشناسم:)) بااینکه زود پاکش کردم 
جز شما یکی دیگه هم خوند نمیدونم کیه بعدا. ممکنه معلوم بشه:)))

الحمدلله بد نیستیم... :)

هاهاها... آی پیمو میشناسین؟!! یا باریتعالی! :/ من هنوز شماره تلفن خونه مونم بلد نیستم!! :)) عجب کارآگاهی هستید شما! :)

یادم باشه قتلی چیزی شد خبرتون کنم! :)))


انشاالله عالی بشید:)
ای پی دوستانی که فیلترشکن ندارن بایه ای پی ثابت میان تو ذهنم میمونه:))
اتفاقاً خیلیم زرنگ نیستم فقط حافظم بعضی مواقع خوبه:))
اینو گفتید یاد یه خاطره افتادم یه بار اومدم درخونه دخترداییم اینارو باکلید باز کنم هرکاری کردم نمیشد پسر داییم گفت خوبه بامحیا فقط بریم دزدی باکلیدم درو نمیتونه باز کنه:)))))
آخر خودش باز کرد درو😅

شماره تلفنو حق میدم کی حفظ میکنه تو گوشی سیوشدس دیگه:))

مرسی! :)

عجب... :) بازم خوبه! من اصن به این چیزا دقت نمیکنم!! اصن یوقتایی کلا دقت نمیکنم!!:))... خخخخ نمیدونم چرا یاد یه جوکی افتادم!

 

طرف میره یه جغد میخره میاره خونه، هر روز میشینه جلوش تا حرف بزنه.

بعدِ یه هفته جغده میگه: "داداش حالا این دفه رو من حرف میزنم ولی خدایی یه پرنده چه حرفی داره با تو بزنه اخه؟!" :)))

 

گفتم یه ادای دینی کنم به جوکایی که شما گفتین :)


آره منم جدیداً دارم توجه میکنم به ای پیا:)))
اوناییم که ثابتن تو یادم مونده:))
وگرنه منم اهل دقت نیستم😐

:)))))) بامزه بود،مرسی

برنامه ای که من ازش جوک کپی میکردم رمز ورودشو یادم نمیاد دیگه جوک ندارم:(((

تقصیر حافظه من نیستا حافظم خیلیم خوبه:))
ولی انقد رمز حفظم یهو یکیش از ذهنم کامل پاک میشه:(

:)

خواهش :)

 

خخخخ از برنامه کپی میکردی؟ :)) عیب نداره:)

 

اگه رمز و اینا زیاد یادتون میره، قارچ سوخاری بخورین... تأثیر خاصی نداره ولی خوشمزه س :))) هارهار پدربزرگ نمکدونشو در آورده! :)

 

شب بخیر :)

 


بله از برنامه کپی میکردم:))))
این قسمت:نوه ی ناقلا:)))
پدربزرگ حافظم نه تو زبان نه شعر نه جوک هیچی خوب نیست:(
حافظه عددیم خوب بود خیلی که اینم انگار به فنا رفته:/

:))))) خیلیم پدربزرگ بانمکی هستید:))) قارچ سوخاری موافقم خوشمزس:))
هارهار؟:)))فک میکردم خودم اینو فقط میگم😅😅😅
اولین باره دیدم یکی هارهار مینویسه:)))
برا ادی یه باز نوشتم هارهارهار
گفت یعنی چی؟
گفتم یه مدل خندس از خودم دراوردم جا هههه خخخخ هاهاها:)))
فک کردم فقط خودم بلدم:))))

ممنون که سرمیزنید شبتون بخیر:)

ههههه :) اختیار دارید نه بنظر من افراد برون گرا یا اجتماعی مثل شما حافظه ی خوبی دارن وگرنه نمیتونن اینهمه دیتا درباره ی آدمهای مختلف رو به ذهن بسپرن...

حالا شاید شما یه مواقعی از خودتون بیشتر توقع دارین، حس میکنین حافظه تون ضعیفه... ولی اینطور نیست...

 

خخخخ ما مواقعی که میخوایم خندیدنِ خودمونو مسخره کنیم میگیم "هار هار" یا همون "هر هر!" یعنی "هه هه خندیدم!" :))

ولی مثل اینکه شما با هارهار جدی میخندین! :)) خب پس حواسم باشه :))

 

زنده باشین! والا فعلا که از ما سر زدن و از شما پست نذاشتن! :))

:)))
آره اطلاعات آدما موبه مو حرفاشون حتی یادم میمونه:))
ولی خب تو مواقعی که باید مثل زبان حافظم خوب باشه نیست:))


که اینطور:)))
اره من با هارهار جدی میخندم:))))


:))) واسه همین گفتم وبلاگتونو بذارید دیگه،عمده فعالیت من تووبلاگای بقیس
بیشتر میخونم وکامنت میذارم :)هرازگاهیم پست میذارم...
پرحرفیام تووبلاگاصرفا برا برقرار کردن ارتباطو صمیمیته وگرنه همیشه همون خوندن وشنیدن ترجیحم بوده تا حرف زدن:)
ولی چون وبلاگ مجازیه مثل دوستای واقعیمون نیست که خودشون دلشون بگیره میومدن سراغم من میرم سراغ بقیه تووبلاگ  وپرحرفی میکنم :))

It's not necessarily your memory! To learn English, you just need to be in an English speaking country, or, be in love with a movie/animation thing to watch it for thousend times and still enjoy! So you will bond with that language and after a while you'll automaticly start to speack in that
!

 

:)

 

الآن اینی هم که من نوشته ام شاید کاملاً درست نباشه اما بالاخره بهتر از هیچیه... پس رو خودتون عیب نذارید :)

 

آفرین، خدا حفظتون کنه برای دوستاتون... :)

 

 

:)ممنون از توضیحاتتون:)🌹🌹

چشم چشم سعی میکنم  رو خودم عیب نذارم:)
یه چندبار به طریق مختلف سعی کردم ولی ازاونجایی ک ادم کمحوصله ایم وتو زبانم پیشرفتم خوب نیست وهمون لذت بردنه هم نیست که کلافه میشم ولش میکنم😐

ممنون،دوستانم برامن خدا حفظ کنه:)


آخی اشکالی نداره. من فکر کردم که به زبان علاقه دارین که میگین. (شایدم منظورتون اینه که به فیلم و انیم علاقه ندارین) ولی در هر حال اگر ندارین اصرارتون چیه برا یاد گرفتنش... بی خیال :)

البته ببخشید اینقدر نصیحت میکنم!! خخخ رفتم رو کانال بابابزرگ-تی وی :)

 

ولی حقیقتش اینه که چون خودم بخش مهمی از زندگیم رو به یادگرفتن کارهایی که بنظر مردم خوب میاد اما من بهش علاقه نداشتم، و یا در حسرت چیزهایی که بلد نیستم گذروندم، و بعدها متوجه شدم که اصلا هیچ دلیلی نداره همه ی ما "همه فن حریف" باشیم،...... واسه همینم دلم نمیخواد شما نوه های گلم هم خودتون رو اذیت کنید :))

 

خدایی حال میکنینا! اصن داریم پدربزرگ اینجوری؟ بگه ول کن بابا بیخیال؟! :)))

 

پدربزرگ من که پیگیری میکرد رتبه ی کنکورم چند شده، اگه مقبول نبود، تذکر میداد!! :/ 

 

 

خب بنظرم زبان بلد بودن مهمه احساس بدیه که انقد ضعیفم تو زبان
دوست دارم زبانم خوب باشه بخصوص دررابطه با رشتم به کارم میاد اعتماد بنفس ادمو زیاد میکنه...ولی من زبان عمومیم افتضاحه چه برسه زبان تخصصی:(
البته اگه امسال نیت کردم تو همین رشته براکنکور ارشد بخونم بازم برا تقویت زبان تلاش میکنم
از واجباته:))
حالا مثلاً من از دوران دانشجوییم اینجوری بودم همه اصطلاحاتو انگلیسیشون حفظ میکردم اضافه کاری بود چون اونقدر سخت نمیومد تو امتحاناتمون ولی من حفظ میکردم هرچند هیچیشون یادم نموند فقط تو حافظه کوتاه مدتم بودن:/
ولی خب واقعا نیاز دارم که زبانم خوب باشه:(
من مهندسی صنایع غذایی خوندم...زبان مهمه چون تومحیط کار همش بااصطلاحات انگلیسی صحبت میشه واینکه من انقد تواین زمینه ضعیفم اعتماد بنفسمو کم میکنه😞
هرچند که کو کار😂ولی خب ادم باید اینده نگر باشه😅


خواهش میکنم پدربزرگ نصیحت نکنه کی نصیحت کنه:))
دقیقا منم انقدهمش دوست داشتمو دارم کارای زیادی بلد باشم بخاطر همین تمرکزم همیشه رو یه چیز نبوده وهمه چیو نصفه نیمه رها کردم رفتم سراغ یه چیز دیگه واین خیلی بده:((
فک کنید من همزمان ۱۸سالگی هم مهندسی میخوندم هم کمک پرستاری:))
کمک پرستاریو درنهایت ول کردم :))

بله شما پدربزرگ نمونه اید:)
عجب پدر بزرگ باحالی دارید:)
من هیچکدوم از پدر بزرگامو ندیدم:(

ویییی چقد حرف زدم:)))

بله زبان اعتماد بنفس آدمو بالا میبره. 

 

چه کنیم، من سعی میکنم هرکس میگه میخواد کاری رو انجام بده راه حلی که بنظرم میرسه رو پیشنهاد بدم، اگر هم گفت که نمیتونه یا خوشش نمیاد بگم که حسترش رو نخوره... کمک دیگه ای که از دستم بر نمیاد! :)

 

ان شاءالله زبان شما هم بهتر میشه و به اون سطحی که دوست دارین میرسین خانم مهندس :)

 

اوه! چه خفن!!

ولی فکر کن شما پرستار بودی... بیمار میگفت خانوم پرستار دو دیقه آروم بگیر بذار بخوابم!! :)))

 

خدا رحمتشون کنه. من هم یکی از پدربزرگام رو ندیدم... خدا همه شونو بیامرزه و عزیزان رو نگه داره...

 

خب پس قسمت بود خدا براتون یه پدربزرگ فرستاد! :) حالا دفعه دیگه اومدی پست گذاشتی اون دندون مصنوعیای منم وردار بیار بیزحمت... تو کابینته :) :) 

 

 

ممنون از راهنماییهاتون🌹🌹🌹
دقیقا یکی که خودش زبان تدریس میکرد میگفت با فیلم دیدن وچندین راه کار تضمینی زبانتون خوب میشه:))

ممنون:)

خفن؟:))اگه تمومش میکردم شاید خفن میبود ولی وقتی ولش کردم خفن نیست:)) 
اتفاقا انقد تو بیمارستان اروم بودم:))) بیشتر با دیدن مریضا گریم میگیره...احتمالا میموندم ازاونایی میشدم که مینشستم با بیمار گریه:)))
تو اتاق استراحت میدیدم بقیه انقد حرف میزنن یا میخندن یا خوراکی میخورن تو بُهت بودم که چطوری میتونن😐
من دچار وسواس شده بودم روزی صددفه دستامو میشستم از گلومم هیچی پایین نمیرفت 
انقدم تحت تاثیر بیمارا قرار میگرفتم میومدم خونه گریه میکردم همش...افسردگی گرفته بودم... بااینکه سی سی یو که من بودم از بخشای آروم محسوب میشد
اورژانس وآی سیو خیلی بدتره:(
واقعا دکترا وپرستارا خیلی هم کارشون سخته هم دل دارن:(
خلاصه توهر برهه ای یه کاری دلم میخواسته انجام بدم یکم نوک زدم ول کردم:/
این شده الان احساس هیچی بودن دارم:((

ممنون...خدارفتگان شمارو هم بیامرزه...
انشاالله...

سمعکتون وعینکوعصاهم بگین کجاست بیارم:)))

محیا کامنت اخر خوندم 

 

شگفتا:))

 

توبیمارستان بودی؟؟ چه حساس بودی :)))

 

ما یه دستمون خونیه یه دستمون خوراکی :)))

 

عادی میشه برات


اره ۱۸-۱۹سالگیم  ،سی سی یو رو تجربه کردم...البته مدام ازسی سیو به اورژانس ،اتاق عمل واینور اونور :/
رفتم سرعمل حتی😐 البته عمل تموم شده بود خوشبختانه😂
آره حساس بودم وهستم 
روحیم سازگاری نداره 
بقیه هم بهم میگفتن عادت میکنی ولی شبیه شکنجه بود برام
بابامم کلی باهام حرف زد که چه اصراریه اخه وقتی اذیتی ادامه بدی چون واقعا تو اون دوره حالم بد شده بود اخرم انقد بابام باهام حرف زد جرئت کردم ولش کردم😐
واقعا چطوری میتونید تواون فضا چیز بخورید؟😂😭
من وسواس گرفتم باور کن خیلی حس وحشتناکی بود😢
همش منتظر بودم یه بیماری بگیرم😖😖😖
همش درحال شستن دستام بودم انقدم دستکش حروم میکردم:)))

یه مدت همش حس میکنی یه بیماری میگیری یا فلان بیماری داری

 

ولی بعد عادی میشه

 

خیییلی ریلکس باروپوش کثیف میری الویه میزنی:))))


واییییی😖😖😖نگوووو با روپوش کثیف😖😖😖😯
من میومدم خونه هم دلم نمیگرفت از دستام استفاده کنم😅😖
واقعا خدا قوت
بنظرم روحیه خاصی دارید هم دکترا هم پرستارا که توبیمارستان دووم میارید کار هرکسی نیست😐

سلام محیا جان

به آپ منم سر بزن :)

 


سلام عزیزم😍
خیلی خوش اومدی ،بله حتماً :)😍

@ در ادامه ی تصویر سازی کامنت مریم بانو:

 

کاری نداره که! اول همینجوری که دهنت پره، طحال بیمارو یه آب میگیری میذاری تو سینک، بعد یذره دستتو تکون میدی تو سینک چکه کنه، بعد بشکل فرچه بالا و پایین با روپوشت خشک میکنی، بعد سیبو از رو گاز استریلا بر میداری یه گاز دیگه میزنی، دوباره میذاری همونجا، بعد سرتو میچرخونی این ور - اون ور، آرنجت میخوره سینی سرنگا میفته زمین... بعد با دهن پر داد میزنی:"بابا این قچی منو ورندارین دیگه!..." بعد خم میشی از وسط سرنگا یه چیزی بر میداری فوت میکنی (با ذرات سیب) بعد با خنده داد میزنی: "بچه ها آپاندیس خانوم کریمی پیدا شد! نگردین!" :))))))))

 

D:

 

 


:))))))))
عجب تصویر سازی😂😂😂😂
خیییییلی خوب بود کلی خندیدم😅😅😅😂

:)))

نه که حالا بازگشتم خیلی مهم باشه، ولی گفتم از بی ثباتی افکار و احساسات فضایی پدربزرگ باخبرتون کنم!! :/  :) 


پدربزررررگ:))کار خییییلی خوبی کردید:)
مهمه:) خوشحال شدم:)
ممنون که باخبرم کردید :)
اول اومدم وبلاگتون احساساتمو بروز دادم بعد اینجا جواب کامنت مینویسم:))


سلام محیایی

چطوری عشق مبینا

نبینم غمتوو دخنرر

این روانشناسی بالینی پونه مقیمی کتابه آیا؟؟

واقعا خوب شد ک این محیا ساخنه شد خیلی شیرین و مهربونه محیای ماا

امیدوارم حاله میم خوب شه دلم براش تنگ شده خیلیی زیاددد

24 مهر مگه چیه؟

امیدوارم حاله الف نون هم خوب شده باشه گرچ نمیدونم اصا کیو میگی

آقای نیک برکاردم داره حذف میکنه؟یا بهتره بپرسم حذف کرد؟منصرف نشد؟گرچه ایشون رو هم نمیشناسم

تلخی چایی...آره خیلی خوبه بهتر از خوب...

روز کودک هر روزه روزت مبارک امیدوارم کودک درونت همیشه تو واقعیت فعال باشه

چه شعر قشنگی کم کم داره از سهراب ژان خوشمون میادااا

تولد آقای تکلو با چند روز تاخیر موارکه

نمینویسم تولدمو جریمه هم ک نمیتونی بکنیم چون وب ندارم هاهاها

هیچی هم ک هیچی دیگ

 

دلمون برات تنگ شده خیلیلااا

هوای خودتو داشته باش آبجی

موج منفی تو این پسته داره فوران میکنه هاااا

شاد باش عهه حتی الکی, برو بیرونو وقتتو با طبیعت و خدا بگذرون


سلاااااامممممم عزیزمممم😍😍😍😍
وایییی تازه تو فکرت بودم بخدا
همین امروز عطسه تصمیم گرفته بود وبشو پاک کنه
داشتم براش کامنت میذاشتم همش تو ،توی ذهنم بودی:(
اومدم وب دیدم کامنت گذاشتی😍
چطوری عزیزم؟چیکارا میکنی؟:)

این روانشناسه کتاب داره ولی اینا کپشنای اینستاشه که من میذارم کتابشو نخوندم:))
عزیییییز دلمی شرمندم میکنی مهربونی از خودته😍😘
۲۴ مهر😳عمومی نمیتونم بگمش...مهم نیست... الان فهمیدم دارم فراموش میکنم چون امروز غمگینش نبودم مثل پارسال:)

ممنون عزیز دلم از مهربونیت😘
آقای برکارد وبلاگو پاک کردن ولی دوباره زدن خداروشکر:)
پدربزرگم مجازیم شدن:)

من دورت بگردم که براهمه حرفام واکنش نشون دادی عزیزمممم😍😍😘😘😘
مرسی مرسی😘

منم دلم برا هم صحبتی باهات تنگ شده بود😍😭
چشم عزیزدلم😘
آخ آخ واقعا موج منفی داشت این پست؟:)))
شادم شاد😉😂
خوشحالو شادوخندانم قدر دنیارا میدانم دست میزنم من پا میکوبم من شادانم:))
به روی چشم ❤❤❤❤
خیلی خوشحال شدم کامنت گذاشتی😍

منم همش ب بیانیا فک میکنم که چیکار دارن میکنن تو این لحظات

خوبم بدک نیستم تو چطوری محیاجون؟

 

24 مهرو کنجکاو شدم ولی خب هیچ راه خصوصی ای نداریم که ولی خداروشکر ک ب غمگینی پارسال نبود,امروز چندمه اصا؟

 

پدربزرگ مجازی؟

 

پی نوشتاتو دوس دارم خیلی خوندنین آدم کشش پیدا میکنه ک بقیشونو بخونه فقط این دفعه رنگیشون نکرده بودیااا

 

یکم موج منفی داشت ولی خب خیلی خوب و روراست بود

 

منم خوشحالم ک خوشحالی

عزیزم😍
انشاالله عالی بشه😍منم خوبم خداروشکر:)

آره اگه راه خصوصی داشتیم میگفتم بهت:)
ولی مهم نیست ذهنتو درگیرش نکن:)😘
امروز ۲۴مه:))


آرههه یه پدربزرگ مجازی مهربونن:))
االبته سنیم ندارنا ولی دیگه پدربزرگم شدن از اون جهت که من کودک درونم همش فعالیت میکنم:)))


عزیزم😍اره ایندفه رنگیشون نکردم :))

وقت کم میارم چندوقته میخوام باز تست هوشو‌سرگرمی بذارم اصلا وقت نمیکنم بگردم تست هوش پیدا کنم شیطنت کنم باز
این پستاهم دلی میذارم اینجوری یکم موج منفی شدن:))
ولی باز شیطونی میکنم😉

نظرات رو خواندم ، جالبه ، پدربزرگ مجازی و.... 

متن روانشناسی رو هم خواندم. 

در مورد عنوان نوشته ای پرحرفیام ، خیلی برام جالبه. آخه من هر روز به خودم میگم : پرگویی نکنی که میشی یاوه گو. برای همین با احتیاط می نویسم. 

موفق باشی. 

این همه کامنتو خوندید:))
خداقوت:)
پدربزرگ مجازی:)

درمورد پرحرفیام...دوستان بیان بامحبتن منم اول خجالت میکشیدم انقد پرحرفی میکنم ولی خب مدلمه :/
هرچیم میخوام کوتاه کنم حرفامو نمیشه:(
دوستان لطف دارن واقعا بهم که میخونن اینو میدونم وممنونشونم:)

ممنونم شما هم موفق باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

عصرِ پاییزی

به گمانم پاییز...
عنصرِ ناهمگونِ فصل هاست...
تصویری ست از دختری که
به اندازه ی زیبایی اش غمگین است...
که لبخند هم بزند ...
غم، چشم هایش را رها نمیکند..
اعتراض نمیکند...
قهر کردن بلد نیست...
باکسی سر جنگ ندارد...
خیلی که دلتنگ شود بغض می کند....
پاییز دختری ست آراسته وموقر...
با موهای پریشان...
لبخندی ملیح...
دختری به ظاهر خوشبخت ،به ظاهر راضی،به ظاهر...
Designed By Erfan Powered by Bayan