تو مرا زمزمه کن، تا دلم آرام شود‌:)

 

 

اگر به چند سال پیش برگردم به چشمانم نگاه میکنم ومیگویم :

هیچ چیز آنقدر که نگران بودی،نگران کننده نبود،هیچ چیز آنقدر که فکر میکردی همیشگی وماندگار نبود،هیچ چیز آنقدر که فکر میکردی سخت نبود،هیچ چیزوهیچکس هم آنطور که تصور میکردی زیبا ،خواستنی و کامل نبود،هیچ چیز آنطور که تو تصور میکردی نبود،اما همه چیز همانطوری بود وخواهد بود که باید باشد...درست،به موقع،دقیق،اجتناب ناپذیر وموقت! موقت!موقت ...

 

پ.ن۱:سلام سلامممم

خوبید؟:)

  • محیا ..

عصرِ پاییزی

به گمانم پاییز...
عنصرِ ناهمگونِ فصل هاست...
تصویری ست از دختری که
به اندازه ی زیبایی اش غمگین است...
که لبخند هم بزند ...
غم، چشم هایش را رها نمیکند..
اعتراض نمیکند...
قهر کردن بلد نیست...
باکسی سر جنگ ندارد...
خیلی که دلتنگ شود بغض می کند....
پاییز دختری ست آراسته وموقر...
با موهای پریشان...
لبخندی ملیح...
دختری به ظاهر خوشبخت ،به ظاهر راضی،به ظاهر...
Designed By Erfan Powered by Bayan