گفتا خموش محیا کاین غصه هم سرآید(شاعرانه۸)

 

 

 

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز

گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم

گفتا که شب‌رو است او، از راه دیگر آید

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد

گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید

گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد

گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت

گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد

گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد

گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید

​​​​​

پ.ن۱:هرسال محرمو صفر آهنگ حتی غمگینشم تعطیل بود...

این شعرِ حافظ چند روزه بدجور تو سرم افتاده سرچ کردم کاملشواینجا بذارم که اتفاقی دیدم چندتا خواننده مثل شجریان،علیرضا افتخاری و...خوندنش

منم گفتم دیگه با آهنگ بذارمش:))همه رو گوش کردم باصدای محمد معتمدی بیشترارتباط برقرار کردم :)من که خیلی دوسش دارم این آهنگو امیدوارم شماهم لذت ببرید:)

 

پ.ن۲:دوفتم(گفتم) که دوچتون دالم؟:)

دوفتا کمتر دلوخ(دروغ) گو:/

دوفتم زعاشقان این کار برنیاید:)

اول صبح هنرنماییم درهمین حد کشش داشت:))

 

الهی حال دلتون همیشه خوب باشه❤

 

  • محیا ..

عصرِ پاییزی

به گمانم پاییز...
عنصرِ ناهمگونِ فصل هاست...
تصویری ست از دختری که
به اندازه ی زیبایی اش غمگین است...
که لبخند هم بزند ...
غم، چشم هایش را رها نمیکند..
اعتراض نمیکند...
قهر کردن بلد نیست...
باکسی سر جنگ ندارد...
خیلی که دلتنگ شود بغض می کند....
پاییز دختری ست آراسته وموقر...
با موهای پریشان...
لبخندی ملیح...
دختری به ظاهر خوشبخت ،به ظاهر راضی،به ظاهر...
Designed By Erfan Powered by Bayan