لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی ❤

 

 

هر انسانی به شکلی نرم شدن را فرا میگیرد. بعضی ها حادثه ای راپشت سر میگذرانند،بعضی ها مرضی کشنده را،بعضی ها درد فراق میکشند، بعضی ها درد از دست دادن مال، همگی بلاهای ناگهانی را پشت سر میگذاریم،بلاهایی که فرصتی فراهم می آورند برای نرم کردن سختی های قلب.
بعضی هایمان حکمت این بلایا را درک میکنیم ونرم میشویم؛بعضی هایمان اما افسوس که سخت تر از پیش میشویم.


قاعده 31 از چهل قاعده شمس تبریزی


پ.ن1:

  • محیا ..

:) معجزه اتفاق میوفته(بمونه به یادگار از زندگی دوباره1400/8/20)

 

 

 

خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی، تحقیر را باور نکن...


خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور نکن...
 
این روزا دوباره مدام این شعر تو ذهنم تکرار میشه...
معجزه  ...واژه ی عجیب غریبیه انقدر که وقتی رخ میده آدم از بیان حسی که داره عاجزه...



چیزی که تجربه کردم چیزی که شبیه یه رویا بود یه اتفاق دوووور ولی به سرعت نور اتفاق افتاد
جوری که هنوز موندم چطوری باید شکر گزاری کنم؟


  • محیا ..

عصرِ پاییزی

به گمانم پاییز...
عنصرِ ناهمگونِ فصل هاست...
تصویری ست از دختری که
به اندازه ی زیبایی اش غمگین است...
که لبخند هم بزند ...
غم، چشم هایش را رها نمیکند..
اعتراض نمیکند...
قهر کردن بلد نیست...
باکسی سر جنگ ندارد...
خیلی که دلتنگ شود بغض می کند....
پاییز دختری ست آراسته وموقر...
با موهای پریشان...
لبخندی ملیح...
دختری به ظاهر خوشبخت ،به ظاهر راضی،به ظاهر...
Designed By Erfan Powered by Bayan